مصونلغتنامه دهخدامصون . [ م َ ] (ع ص ) مصوون . محفوظ. نگاهداشته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نگاهداشته شده و محفوظ. (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نگهداشته . (مهذب الاسماء) (دهار). ایمن . مأمون . محروس . دورداشته از تعرض : عرضی مصون ؛ عرضی دور از تعرض . مقابل عرض مبتذل . (یاددا
میسونلغتنامه دهخدامیسون . [ م َ ] (اِخ ) نام دختر بجدل ، مادر یزیدبن معاویةبن ابی سفیان . (از ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ) (از منتهی الارب ). بنت بجدل الکلبی ، زوجه ٔ معاویه و مادر یزید. (از حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 241) (
میسونلغتنامه دهخدامیسون . [ م َ ] (ع ص ) کودک خوش قامت نیکوروی . (منتهی الارب ، ماده ٔ م ی س ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
میسیونلغتنامه دهخدامیسیون . [ یُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) هیأت مأمورین . هیئت اعزامی . هیئتی مرکب از چند تن که به منظوری خاص (تبلیغات مذهبی ، امور سیاسی ، فرهنگی و غیره ) به جایی اعزام شوند: میسیون نظامی . || مأموریت . فرستادگی . اعزام . نمایندگی . || مأموریت موقتی و معین از طرف دولت . || مأمور
مسگونلغتنامه دهخدامسگون . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل ، آب آن از تجرود هزارچشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
مصیونلغتنامه دهخدامصیون . [ م َص ْ ] (ع ص ) مصون و محفوظو نگاهداشته شده . (ناظم الاطباء). رجوع به مصون شود.
مصونیتلغتنامه دهخدامصونیت . [ م َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مصون ماندن . محفوظ بودن . حفظ شدن . مأمون بودن .- مصونیت پارلمانی ؛ در اصطلاح حقوقی ، مصون بودن نماینده ٔ مجلس است از تعرض و تعقیب قضایی مگر آنگاه که مجلس از او سلب مصونیت کند.- مصو
مصونیتفرهنگ فارسی عمید۱. مصون بودن؛ محفوظ بودن.۲. (پزشکی) حالت مقاومت نسبی در برابر بعضی بیماریها.۳. (سیاسی) مصون بودن از بازداشت و تعقیب.
مصیونلغتنامه دهخدامصیون . [ م َص ْ ] (ع ص ) مصون و محفوظو نگاهداشته شده . (ناظم الاطباء). رجوع به مصون شود.
مصونیتلغتنامه دهخدامصونیت . [ م َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مصون ماندن . محفوظ بودن . حفظ شدن . مأمون بودن .- مصونیت پارلمانی ؛ در اصطلاح حقوقی ، مصون بودن نماینده ٔ مجلس است از تعرض و تعقیب قضایی مگر آنگاه که مجلس از او سلب مصونیت کند.- مصو
مصونیتفرهنگ فارسی عمید۱. مصون بودن؛ محفوظ بودن.۲. (پزشکی) حالت مقاومت نسبی در برابر بعضی بیماریها.۳. (سیاسی) مصون بودن از بازداشت و تعقیب.