مضروب فیهواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) تادو، تایِ دوم. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". "تادو" خوانده می شود "تا - دو". برای نمونه، در گزارۀ 15 = 5 * 3، تایک 3 و تادو 5 است.
مذروبلغتنامه دهخدامذروب . [ م َ ] (ع ص ) سیف مذروب ؛ شمشیر تیز. (منتهی الارب ). محدد و تیزشده ازهر چیزی ، کقوله : علی الاعداء مذروب السنان . (از اقرب الموارد). نعت مفعولی است از ذرب . رجوع به ذرب شود.
مضروبلغتنامه دهخدامضروب . [ م َ ] (ع ص ) زده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زده شده و کتک خورده . (ناظم الاطباء). || افراخته شده . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || ضرب شده و سکه شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفته شده و مستحکم شده . (ناظم الاطباء). || شیره ک
مضروبدیکشنری عربی به فارسیحاصلضرب اعداد صحيح مثبت , وابسته به عامل ياکارخانه , مربوط به فاکتور ياعامل مشترک رياضي
بس شمرلغتنامه دهخدابس شمر. [ ب َ ش ُ م َ ] (نف مرکب ) مضروب فیه (در اصطلاح حساب ). (واژه های نو فرهنگستان ایران ).
multiplierدیکشنری انگلیسی به فارسیضرب کننده، افزاینده، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، ماشین حساب، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، فاکتور، وسیله افزایش
multipliersدیکشنری انگلیسی به فارسیضرب کننده ها، ضرب کننده، افزاینده، چند برابر کننده، مضروب فیه، تکثیر کننده، ماشین حساب، دستگاه تقویتکننده، افزایش دهنده، فاکتور، وسیله افزایش
مضروبلغتنامه دهخدامضروب . [ م َ ] (ع ص ) زده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زده شده و کتک خورده . (ناظم الاطباء). || افراخته شده . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || ضرب شده و سکه شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفته شده و مستحکم شده . (ناظم الاطباء). || شیره ک
مضروبدیکشنری عربی به فارسیحاصلضرب اعداد صحيح مثبت , وابسته به عامل ياکارخانه , مربوط به فاکتور ياعامل مشترک رياضي
مضروبلغتنامه دهخدامضروب . [ م َ ] (ع ص ) زده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زده شده و کتک خورده . (ناظم الاطباء). || افراخته شده . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || ضرب شده و سکه شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوفته شده و مستحکم شده . (ناظم الاطباء). || شیره ک
مضروبدیکشنری عربی به فارسیحاصلضرب اعداد صحيح مثبت , وابسته به عامل ياکارخانه , مربوط به فاکتور ياعامل مشترک رياضي