مطلوبلغتنامه دهخدامطلوب . [ م َ ] (ع ص ) خواسته و جسته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جسته و خواهش کرده . (آنندراج ). خواسته از حق و جز آن . ج ، مطالیب . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). درخواست شده و تجسس شده و طلب شده و خواهش شده و تقاضاشده و لازم شده و ضرورشده و احتیاج داشته شده و هر چی
مطلوبدیکشنری فارسی به انگلیسیagreeable, congenial, desirable, favorable, favored, favorite, ideal, welcome
مطلوبفرهنگ فارسی معین(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) خواسته شده ، طلب شده . 2 - (ص .) دلپسند، خوش آیند. 3 - محبوب ، معشوق .
غایت مطلوبلغتنامه دهخداغایت مطلوب . [ ی َ ت ِ م َ ] (ترکیب اضافی اِ مرکب ) نهایت خواسته . نهایت آرزو. کمال مطلوب . آرمان . هدف مطلوب : غایت مطلوب من خدمت درگاه تست ای در تو خلق را گشته به روزی ضمان .خاقانی .
پوسیدگی مطلوبnoble rotواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از پوسیدگی انگور براثر بوتریوتینیا فوکلیانا (Botryotinia fuckeliana) که برای تخمیر مناسب است
ارزش مطلوبbest valueواژههای مصوب فرهنگستانموازنهای میان قیمت و عملکرد بهطوریکه باتوجهبه معیارهای مشخص گزینش، بیشترین منافع کلی به دست آید
مطلوبیتutilityواژههای مصوب فرهنگستانسنجهای برای نشان دادن رضایتمندی از مجموعهای از کالاها و خدمات
مطلوبیتگراییutilitarianismواژههای مصوب فرهنگستانمکتبی که در آن ارزش اخلاقی عمل براساس میزان رضایت خاطر و خشنودی و لذت عموم افراد از آن عمل ارزیابی میشود
غایت مطلوبلغتنامه دهخداغایت مطلوب . [ ی َ ت ِ م َ ] (ترکیب اضافی اِ مرکب ) نهایت خواسته . نهایت آرزو. کمال مطلوب . آرمان . هدف مطلوب : غایت مطلوب من خدمت درگاه تست ای در تو خلق را گشته به روزی ضمان .خاقانی .
پوسیدگی مطلوبnoble rotواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از پوسیدگی انگور براثر بوتریوتینیا فوکلیانا (Botryotinia fuckeliana) که برای تخمیر مناسب است
مطلوبیتutilityواژههای مصوب فرهنگستانسنجهای برای نشان دادن رضایتمندی از مجموعهای از کالاها و خدمات
مطلوبیت ترتیبیordinal utilityواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی که براساس آن مطلوبیت کالا بهصورت کمّی قابل اندازهگیری نیست، اما مصرفکننده میتواند رضایت ذهنی کمتر یا بیشتر خود را از یک کالا در مقایسه با کالای دیگر بیان کند
مطلوبیت عددیcardinal utilityواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی که براساس آن مطلوبیت کالا برای افراد شمارشپذیر و قابل اندازهگیری است
نامطلوبلغتنامه دهخدانامطلوب . [ م َ ] (ص مرکب ) طلب ناشده . خواسته نشده . ناخواسته . || نامقبول . ناپسند. ناپسندیده .
غایت مطلوبلغتنامه دهخداغایت مطلوب . [ ی َ ت ِ م َ ] (ترکیب اضافی اِ مرکب ) نهایت خواسته . نهایت آرزو. کمال مطلوب . آرمان . هدف مطلوب : غایت مطلوب من خدمت درگاه تست ای در تو خلق را گشته به روزی ضمان .خاقانی .
پوسیدگی مطلوبnoble rotواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از پوسیدگی انگور براثر بوتریوتینیا فوکلیانا (Botryotinia fuckeliana) که برای تخمیر مناسب است
روالهای مطلوبbest practicesواژههای مصوب فرهنگستانشیوهها و فنونی که کاربست آنها با تجربیات موفقی همراه بوده است