معارفهلغتنامه دهخدامعارفه . [ م ُ رَ ف َ / م ُ رِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) یکدیگر را شناختن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
معارفهفرهنگ فارسی معین(مُ رِ فِ یا رَ فَ) [ ع . معارفة ] 1 - (مص م .) یکدیگر را شناختن . 2 - با هم اظهار آشنایی کردن . 3 - (اِمص .) شناخت یکدیگر. 4 - اظهار آشنایی .
محارفةلغتنامه دهخدامحارفة. [ م ُ رَ ف َ ] (ع مص ) میل به جراحت فرو بردن تا غور آن معلوم شود. (منتهی الارب ). میل فرو بردن به جراحت و یافتن عمق آن را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کسی را بی روزی کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). پاداش دادن . (ناظم الاطباء). || محارفه ٔ به سوء؛ پاداش
introductionsدیکشنری انگلیسی به فارسیمعرفی، مقدمه، ابداع، معارفه، دیباچه، فاتحه، معرفی رسمی، اشناسازی، معمول سازی، احدای
introductionدیکشنری انگلیسی به فارسیمعرفی، مقدمه، ابداع، معارفه، دیباچه، فاتحه، معرفی رسمی، اشناسازی، معمول سازی، احدای