معالجلغتنامه دهخدامعالج . [ م ُ ل َ ] (ع ص ) علاج کرده شده . (آنندراج ). || چاره شده و تیمارشده . || آماده گشته . || طبخ شده . (ناظم الاطباء).
معالجلغتنامه دهخدامعالج . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) علاج کننده . (آنندراج ). آن که دوا می کند. طبیب . پزشک . (ناظم الاطباء). درمان کننده . آسی . بچشک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مداواکننده اعم از مداواکننده ٔ مجروح یا بیمار یا چهار پا. (از ذیل اقرب الموارد) : جسم راطبیبان و
پزشک معالجmedical practitionerواژههای مصوب فرهنگستانپزشکی که تشخیص و مراقبت و درمان بیماران را بر عهده دارد
محلجلغتنامه دهخدامحلج . [ م ِ ل َ ] (ع اِ) تخت حلاجی . محلجة. (منتهی الارب ). تخته ای که بر روی آن پنبه دانه را از پنبه سوا میکنند. (ناظم الاطباء). || آهن یا چوب که بر آن چرخ آب گردد. (منتهی الارب ). محور و آهن یا چوبی که بر آن چرخ آب میگردد. (ناظم الاطباء). || (ص ) خر سبک و تیزرو. (منتهی الا
معالجتلغتنامه دهخدامعالجت . [م ُ ل َ / ل ِ ج َ ] (از ع ، اِمص ) درمان کردن . شفابخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. علاج کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در معالجت ایشان ... سعی پیوسته آید... اندازه ٔ خیرات و مثوبات آن که توا
معالجهلغتنامه دهخدامعالجه . [ م ُ ل َ ج َ / ل ِ ج ِ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مداوا و علاج و چاره ٔ درد. (ناظم الاطباء).درمان کردن . دارو کردن . علاج کردن . شفا بخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</span
معالجةلغتنامه دهخدامعالجة. [ م ُ ل َ ج َ ] (ع مص ) مروسیدن به بیمار و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مداوا کردن . (از اقرب الموارد). درمان کردن . مداوا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معالجت و معالجه شود. || مزاولت چیزی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مزاولت . و
معالجتلغتنامه دهخدامعالجت . [م ُ ل َ / ل ِ ج َ ] (از ع ، اِمص ) درمان کردن . شفابخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. علاج کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در معالجت ایشان ... سعی پیوسته آید... اندازه ٔ خیرات و مثوبات آن که توا
معالجهلغتنامه دهخدامعالجه . [ م ُ ل َ ج َ / ل ِ ج ِ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تازی ، مداوا و علاج و چاره ٔ درد. (ناظم الاطباء).درمان کردن . دارو کردن . علاج کردن . شفا بخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :</span
معالجةلغتنامه دهخدامعالجة. [ م ُ ل َ ج َ ] (ع مص ) مروسیدن به بیمار و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مداوا کردن . (از اقرب الموارد). درمان کردن . مداوا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معالجت و معالجه شود. || مزاولت چیزی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مزاولت . و
پزشک معالجmedical practitionerواژههای مصوب فرهنگستانپزشکی که تشخیص و مراقبت و درمان بیماران را بر عهده دارد