معنالغتنامه دهخدامعنا. [ م َ ] (ع اِ) مراد از کلام و مقصود و اراده . (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی شود.
معناmeaningواژههای مصوب فرهنگستاندر زبانشناسی زایشی، خوانش تحتاللفظی و خارج از بافت واژهها و جملهها؛ در زبانشناسی نقشگرا، کارکرد و کاربرد متـ . معنی
محنالغتنامه دهخدامحنا. [ م ُ ح َن ْ نا ] (ع ص ) به حنا خضاب کرده . مخضب به حنا. (یادداشت مرحوم دهخدا). || کج و خمیده و پیچیده . (ناظم الاطباء).
مهنالغتنامه دهخدامهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] (اِخ ) ابن جیفر یحمدی . از امامان عمان . بعد از درگذشت عبدالملک بن حمید به سال 226 هَ . ق . با وی بیعت شد و در سال 237 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ج <span class="hl" dir="ltr"
مهنالغتنامه دهخدامهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] (اِخ ) ابن سلطان بن ماجدبن مبارک بن بلعرب (ابوالعرب ) یعربی . ششمین از امامان یعربی در عمان . به سال 1131 هَ . ق . پس از درگذشت سلطان بن سیف با وی بیعت شد و در سال 1133 هَ . ق . به دس
مهنالغتنامه دهخدامهنا. [ م ُ هََ ن ْ نا ] (اِخ ) ابن عیسی بن مهنابن مانع طائی ، ملقب به حسام الدین ، از آل فضل و ملقب به سلطان العرب و مشهور به مهنای ثانی امیر بادیةالشام و صاحب تدمر به سال 683 هَ . ق . از جانب سلطان منصور قلاوون به امارت رسید. و به سال <span
معنانلغتنامه دهخدامعنان . [ م ُ ] (ع اِ) روشهای آب در وادی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مجاری آب در وادی . مُعُنات . (از اقرب الموارد). || جاهای روان شدن سیل و کرانه ها. (از اقرب الموارد).
معناویلغتنامه دهخدامعناوی . [ م َ ] (از ع ، ص نسبی ) مأخوذ از تازی ، معنوی و حقیقی . (ناظم الاطباء).
معناةلغتنامه دهخدامعناة. [ م َ ] (ع اِ) لغتی است در معنی . (منتهی الارب ). مراد از کلام و مقصود از هر چیزی . (ناظم الاطباء). معنی . (اقرب الموارد). و رجوع به معنی شود.
معناقلغتنامه دهخدامعناق . [ م ِ ] (ع ص ) اسب نیکوروش . ج ، معانیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اسب نیکوگردن . ج ، معانیق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معنانلغتنامه دهخدامعنان . [ م ُ ] (ع اِ) روشهای آب در وادی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مجاری آب در وادی . مُعُنات . (از اقرب الموارد). || جاهای روان شدن سیل و کرانه ها. (از اقرب الموارد).
معناویلغتنامه دهخدامعناوی . [ م َ ] (از ع ، ص نسبی ) مأخوذ از تازی ، معنوی و حقیقی . (ناظم الاطباء).
معناةلغتنامه دهخدامعناة. [ م َ ] (ع اِ) لغتی است در معنی . (منتهی الارب ). مراد از کلام و مقصود از هر چیزی . (ناظم الاطباء). معنی . (اقرب الموارد). و رجوع به معنی شود.
معناقلغتنامه دهخدامعناق . [ م ِ ] (ع ص ) اسب نیکوروش . ج ، معانیق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اسب نیکوگردن . ج ، معانیق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
قرقومعنالغتنامه دهخداقرقومعنا. [ ق ُ م َ ] (معرب ، اِ مرکب ) ثفل روغن زعفران است . (اشتینگاس ). رجوع به قرقومعما شود.
بی معنالغتنامه دهخدابی معنا. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + معنا = معنی عربی ) بی معنی : چون طوطیان شنوده همی گویی تو بربطی بگفتن بی معنا.ناصرخسرو.رجوع به بی معنی ، معنا و معنی شود.
رِنای پادمعناantisense RNA, aRNA, asRNAواژههای مصوب فرهنگستانمولکول تکرشتهای رِنا که توالی نوکلئوتیدی آن مکمل توالی نوکلئوتیدی رِنای بامعنا یا رِنای پیک است متـ . رِنای مکمل complementary RNA اختـ . رِنام cRNA