معینالدینفرهنگ نامها(تلفظ: moeinoddin) (عربی) کمک کننده و یاور دین ؛ (در اعلام) لقب شیخ احمد جام مشهور به ژنده پیل .
معین الدینلغتنامه دهخدامعین الدین . [ م ُ نُدْ دی ] (اِخ ) ابن الوزیر فخرالدین از وزرای سلسله ٔ سلجوقی است و در اوایل وزارت او دولت آل سلجوق منقرض شد و سلطان تکش خوارزمشاه برسلطان طغرل چیره گردید. (از دستور الوزراء ص 222).
معین الدینلغتنامه دهخدامعین الدین . [ م ُ نُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن ابی الخیر زرکوب و شدالأزار ص 4 و 317 شود.
ابونصرلغتنامه دهخداابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمد معین الدین الکاشی . رجوع به ابونصر معین الدین احمدالکاشی ... شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معین الدین مکنی به ابونصر کاشی . رجوع به ابونصر احمد کاشی معین الدین شود.