مغابنلغتنامه دهخدامغابن . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَغبَن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بنهای ران . (غیاث ) (آنندراج ). کشهای ران و بغل . (ناظم الاطباء). و رجوع به مغبن شود.
مغبنلغتنامه دهخدامغبن . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) بغل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیر بغل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بن ران . ج ، مغابن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کش ران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پس گوش . (یادداشت به
مغبونیلغتنامه دهخدامغبونی . [ م َ ] (حامص ) مغبون شدن . حالت و چگونگی مغبون . زیان دیدگی . فریب خوردگی در معامله و جز آن : اکنون ز مفلسی چه نوی چندین بردرد مانی و غم مغبونی . ناصرخسرو.و رجوع به مغبون شود.
مغبونلغتنامه دهخدامغبون .[ م َ ] (ع ص ) فریب خورده در خرید و فروخت و زیان رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فریب خورده و فریفته شده وگول خورده و بیشتر در معامله گویند. الحدیث : المغبون لامحمود و لامأجور. (ناظم الاطباء). فریب خورده در بیع. (از اقرب الموارد). زیان دیده . زیان کشیده . زیان زده
مغابنه _ عقد مغابنه ایواژهنامه آزادبه معنای غرری - مخاطره آمیز ..... در قانون مدنی ,عقد مغابنه ای , در عقد اجاره اشخاص گویند عقد شانسی - و گفته اند مغابنه بر ریشه غبن بدین منظور که میخواهد احد طرفین یکدیگر را مغبون سازند
مغبنلغتنامه دهخدامغبن . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) بغل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زیر بغل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || بن ران . ج ، مغابن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کش ران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || پس گوش . (یادداشت به
جدوارلغتنامه دهخداجدوار. [ ج َدْ ] (اِ) معرب زدوار است که ماه پروین باشد. گویند خوردن آن دفع زهر مار و عقرب کند. (برهان ) (از آنندراج ). مساوی جذوار . رجوع به گل و گلاب ص 290 و دزی ج 1ص 175 و
زبادلغتنامه دهخدازباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد و از جمله ٔ عطریات مشهور است . (برهان قاطع). جنسی از عطریات که از لای گربه پدید آید. (شرفنامه ٔ منیری ). بعضی آن چیز
مغابنه _ عقد مغابنه ایواژهنامه آزادبه معنای غرری - مخاطره آمیز ..... در قانون مدنی ,عقد مغابنه ای , در عقد اجاره اشخاص گویند عقد شانسی - و گفته اند مغابنه بر ریشه غبن بدین منظور که میخواهد احد طرفین یکدیگر را مغبون سازند