مفادلغتنامه دهخدامفاد. [ م ُ ] (ع اِ) معنی . مفهوم . مضمون . مدلول . مستفاد. فحوی . مقصود. منظور. مراد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
میفاضلغتنامه دهخدامیفاض . (ع ص ) ناقة میفاض ؛ ماده شتر شتاب رو. (منتهی الارب ، ماده ٔ وف ض ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مفآدلغتنامه دهخدامفآد. [ م ِ ] (ع اِ) مِفاءَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفأد.ج ، مفائید. (اقرب الموارد). و رجوع به مفأد شود.
مفائدلغتنامه دهخدامفائد. [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مِفاءَد، به معنی بابزن و آتشکاو. (آنندراج ). ج ِ مفأد و مفأدة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مفأد و مفأدة شود.
مفاضلغتنامه دهخدامفاض . [ م ُ ] (ع ص ) نعت مفعولی از افاضة. و رجوع به افاضة شود. || مستوی و برابر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- رجل مفاض ؛ مردی که شکم و سینه ٔ او برابر باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به ترکیب بعد شود.- مفاض البط
مفاداتلغتنامه دهخدامفادات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) فدیه دادن کسی را از اسیری بازخریدن یا اسیر را با اسیری یا کشتنیی را با کشتنی دیگر بدل کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مفاداة. و رجوع به مفاداة شود.
مفاداةلغتنامه دهخدامفاداة. [ م ُ ] (ع مص ) کسی را از اسیری بازخریدن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ). سر خریدن و سربها دادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آزاد کردن کسی را و سربهای وی گرفتن . و مبرد گوید: مفاداة آن است که کسی را بازدهی و کسی دیگر بگیری و فِدی ̍، آنکه وی را
مفادغلغتنامه دهخدامفادغ . [ م َ دِ ] (ع اِ) ج ِ مفدغ . (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). رجوع به مفدغ شود.
مفأدلغتنامه دهخدامفأد. [ م ِ ءَ ] (ع اِ) بابزن .مِفاءَدَة. (مهذب الاسماء). بابزن . مفآد. مفأدة. ج ،مفائد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تنورشور. (مهذب الاسماء).آتشکاو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چوبی که بدان تنور را به هم زنند. (از اقرب الموار
مفاداتلغتنامه دهخدامفادات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) فدیه دادن کسی را از اسیری بازخریدن یا اسیر را با اسیری یا کشتنیی را با کشتنی دیگر بدل کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مفاداة. و رجوع به مفاداة شود.
مفاداةلغتنامه دهخدامفاداة. [ م ُ ] (ع مص ) کسی را از اسیری بازخریدن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ). سر خریدن و سربها دادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آزاد کردن کسی را و سربهای وی گرفتن . و مبرد گوید: مفاداة آن است که کسی را بازدهی و کسی دیگر بگیری و فِدی ̍، آنکه وی را
مفادغلغتنامه دهخدامفادغ . [ م َ دِ ] (ع اِ) ج ِ مفدغ . (اقرب الموارد) (از محیط المحیط). رجوع به مفدغ شود.