ذبرلغتنامه دهخداذبر. [ ذَ ب ِ ] (ع ص ) کتابی ذبر؛ کتابی که به آسانی خوانده شود. خوانا. سهل القرائة. مقروّ.
مقریلغتنامه دهخدامقری . [ م َ ری ی ] (ع ص ) خوانده و خوانا. (ناظم الاطباء). آنچه خوانده شود. مقروء. مَقرُوّ. (از اقرب الموارد). و رجوع به مقریة شود.
خوانالغتنامه دهخداخوانا. [ خوا / خا ] (نف ) آنکه تواند خواند. خواننده . باسواد. (یادداشت بخط مؤلف ).- ناخوانا ؛ بی سواد. (یادداشت بخط مؤلف ) : اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی چرا آن قبله ٔ کل ن