ملاصقةلغتنامه دهخداملاصقة. [ م ُ ص َ ق َ ] (ع مص ) چسبانیدن و پیوسته کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملاصقتلغتنامه دهخداملاصقت . [ م ُ ص َ / ص ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) چسبیدگی و پیوستگی . (ناظم الاطباء). ملاصقة. رجوع به ملاصقة شود.
ملاصقةلغتنامه دهخداملاصقة. [ م ُ ص َ ق َ ] (ع مص ) چسبانیدن و پیوسته کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ذومقربةلغتنامه دهخداذومقربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع ص مرکب ) صاحب خویشی . خداوند خویشی و نزدیکی : یتیماً ذامقربة. او مسکیناً ذامتربة. (قرآن 90 15/ - 16)؛ و بی پدر را یا درویش
ذومتربةلغتنامه دهخداذومتربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع ص مرکب ) درویش . فقیر. بی چیز. || لاصق بالارض . با زمین دوسیده . بزمین چفسیده . و منه قوله تعالی : او مسکیناً ذامتربة (قرآن 90 / 1