ملوانلغتنامه دهخداملوان . [ م َ ل َ ] (اِ) ناوبر در کشتیهای تجارتی . (فرهنگستان ). || دریانورد. ملاح .
ملوانلغتنامه دهخداملوان . [ م َ ل َ ](ع اِ) شب و روز. (مهذب الاسماء) (دهار). شب و روز. واحد آن مَلا است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شب و روز یا قسمتی از آن دو. (از اقرب الموارد). به صیغه ٔ تثنیه ، شب و روز. (ناظم الاطباء). و رجوع به ملوین شود.- امثال : <span c
ملوانلولغتنامه دهخداملوانلو. [ م َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان جیرستان است که در بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع است و 229 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ملوانلولغتنامه دهخداملوانلو. [ م َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان جیرستان است که در بخش باجگیران شهرستان قوچان واقع است و 229 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).