ملیلغتنامه دهخداملی ٔ. [ م َ ] (ع ص ) توانگر. (مهذب الاسماء) (غیاث ). توانگر و مالدار یا مالدار نیکومعامله . ج ، مِلاء، مُلَآء،اَملِئاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توانگر مالدار مقتدر یا خوش معامله . و مَلی ّ نیز گویندو در اکثر روایات همین صورت مسموع شده است . (از اقرب الموارد
ملیلغتنامه دهخداملی . [ ] (اِخ ) چهارشهر است [ در هندوستان ] بر کران دریا و هر چهار شهر را ملی خوانند و پادشایی بلهرای است و از آنجا دارنیزه و پلپل خیزد. (حدود العالم چ دانشگاه ص 66).
ملیلغتنامه دهخداملی . [ م َ ] (ع ص ) مخفف مَلی ٔ. توانگر. بادستگاه . (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر). قادر. مالدار. باتمکن : چون که نباشی به کار ایزد حق همچو به کار فلان ولی و ملی . ناصرخسرو (دیوان ص 444
ملیلغتنامه دهخداملی . [ م َ لی ی ] (ع اِ) ساعت دراز از روز. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ساعت دراز از روز و گویند: مضی ملی من النهار؛ ای ساعة طویلة. (ناظم الاطباء). || یک چندی از روزگار. (دهار). یک چندی . (ترجمان القرآن ). هنگام . (مهذب الاسماء). پاره ای از روزگار. (منتهی الارب ). پاره ا
ملیلغتنامه دهخداملی . [ م ِل ْ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 412 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
زیتونتلخMeliaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای درختی از زیتونتلخیانِ خزاندار با گلهای کوچک معطر و برگهای بلند تقریباً به طول 50 سانتیمتر و دُمبرگی طویل که از جنوب شرقی آسیا تا استرالیا پراکنده هستند
رایانامهe-mail/email, electronic mailواژههای مصوب فرهنگستانپیامهای مکتوبی که بین کاربران بر روی شبکههای رایانهای ردوبدل میشود
غذای هواپیماairline meal, in-flight mealواژههای مصوب فرهنگستانغذایی که با هدف مصرف در هواپیما تولید میشود
ملیتلغتنامه دهخداملیت . [ م ِل ْ لی ] (ع اِ) برگ مرخ یا غلاف بار آن . (منتهی الارب ). برگ درخت مرخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملیطهلغتنامه دهخداملیطه . [ م َ طَ ] (اِخ ) همان ملط است و نسبت بدان ملیطی است : ثالیس الملیطی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملط شود.
ملیوسلغتنامه دهخداملیوس . [ م َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است از جزایر یونان که طین مختوم از آن جزیره آورند. و اﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ).
ملیتلغتنامه دهخداملیت . [ م ِل ْ لی ] (ع اِ) برگ مرخ یا غلاف بار آن . (منتهی الارب ). برگ درخت مرخ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملیطهلغتنامه دهخداملیطه . [ م َ طَ ] (اِخ ) همان ملط است و نسبت بدان ملیطی است : ثالیس الملیطی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ملط شود.
ملیوسلغتنامه دهخداملیوس . [ م َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است از جزایر یونان که طین مختوم از آن جزیره آورند. و اﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ).
ملیونلغتنامه دهخداملیون . [ ] (اِ) خربزه ٔ گرمک است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به ملونیا شود.
حر عاملیلغتنامه دهخداحر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ ] (اِخ ) محمدبن حسن بن علی بن حسین مشغری . در 8 رجب 1033 هَ . ق . در مشغر جبل عامل متولد گردید و تا سن چهل سالگی در کشور سوریه و جبل عامل نزد استادان شیعی تعلیم یافت و دو بار به حج ر
حر عاملیلغتنامه دهخداحر عاملی . [ ح ُرْ رِ م ِ] (اِخ ) احمدبن حسن بن علی مشغری . از دانشمندان شیعه ٔ عهد صفوی و برادر محمدبن حسن شیخ الاسلام مشهد است که در 1040 هَ . ق . متولد شد و پس از مرگ برادر در 1104 هَ . ق . خود بدان مقام ر