منابعلغتنامه دهخدامنابع. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ منبع. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : ذوالقرنین فرمود که سواد لشکرها گرد خضرای دارالملک دایره درآورند و حصار دهند، و مزارع را آتش زدن فرمود و منابع را آب بریدن اجازت داد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن
برنامة منابعresource planواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تعریف پروژه که در آن به چگونگی تخصیص منابع و خدمات پشتیبانی و زیربنایی و استفاده از خدمات اشخاص ثالث اشاره شده است
ترازسازی منابعresource levelling, resource-limited schedulingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برنامهریزی مجدد فعالیتها برای متوازن کردن استفاده از منابع با امکان به تعویق انداختن تاریخ تکمیل پروژه
اشتراک منابعresource sharingواژههای مصوب فرهنگستانفعالیتی براساس توافق دو یا چند کتابخانه برای استفادۀ مشترک از مجموعهها و اطلاعات و امکانات و نیروی انسانی و مانند آن
منابعگراییresourcismواژههای مصوب فرهنگستاننظریهای که بهموجب آن تمام منابع و موجودات کرۀ زمین تنها برای رفع نیازها و امیال انسان است و میتوان از آنها در این جهت به هر صورت لازم بهرهبرداری کرد
برنامة منابعresource planواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تعریف پروژه که در آن به چگونگی تخصیص منابع و خدمات پشتیبانی و زیربنایی و استفاده از خدمات اشخاص ثالث اشاره شده است
کتابخانۀ مرجعreference libraryواژههای مصوب فرهنگستانکتابخانهای شامل منابع مرجع که منابع آن فقط در محل قابل استفاده است
حمایت آب منابعsource water protectionواژههای مصوب فرهنگستانجلوگیری از آلودگی دریاچهها و رودخانهها و منابع آب و آبهای زیرزمینی، که سرچشمههای آب شُرب هستند، ازطریق اقداماتی که برای نظارت یا به حداقل رساندن ورود مواد شیمیایی یا آلایندهها به آنها ضروری است
برنامة منابعresource planواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تعریف پروژه که در آن به چگونگی تخصیص منابع و خدمات پشتیبانی و زیربنایی و استفاده از خدمات اشخاص ثالث اشاره شده است