ترجمه مقاله

منصوب

mansub

۱. برقرار‌شده.
۲. به ‌شغل و مقامی گماشته‌شده.
۳. [قدیمی] برپاشده.

۱. تعیین، برگماشته، نصبشده، نصب
۲. برپا، قایم، مستقیم

ترجمه مقاله