ترجمه مقاله

منعقد

mon'aqed

۱. بسته‌شده.
۲. سفت‌شده؛ لخته‌شده: خون منعقد.

۱. برپا، برقرار، دایر
۲. بسته، مجری
۳. دلمه، منجمد

ترجمه مقاله