ترجمه مقاله

منفک

monfak[k]

۱. بازشده؛ جداشده.
۲. رهاشده.

۱. پراکنده، جدا، سوا، منتزع، کنده، منفصل، منقطع
۲. دور، غافل

جدا

ترجمه مقاله