لغتنامه دهخدا
انتقاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خار از پای برآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد). خار از تن بیرون کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || بر نگین نقش کردن فرمودن نقاش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرمان دادن بنقاش که در نگین نق