مهتجلغتنامه دهخدامهتج . [ م ُ ت َج ج ] (ع ص ) ستیهنده و تمادی کننده . (آنندراج ). گستاخ و متعدی و ستمگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهتجاج شود.
محتجلغتنامه دهخدامحتج . [ م ُ ت َج ج ] (ع ص ) حجت آورنده و دلیل آورنده . || خصومت کننده . (ناظم الاطباء).
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تحتیش . برانگیخته شده بر مخالفت . (ناظم الاطباء).
محتشلغتنامه دهخدامحتش . [ م ُ ح َت ْ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحتیش . بر یکدیگر آغالنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
محتظلغتنامه دهخدامحتظ. [ م ُ ت َظظ ] (ع ص ) بهره یاب و مجازاً به معنی خوش و مسرور. (غیاث ) (آنندراج ).
مهتزلغتنامه دهخدامهتز. [ م ُ ت َزز ] (ع ص ) جنبنده و لرزنده و از جانبی به جانبی حرکت کننده . و رجوع به مهتزة و اهتزاز شود.
مهتجنةلغتنامه دهخدامهتجنة. [ م ُ ت َ ج ِ ن َ ] (ع ص ) نخله که اول بار آورد و نوباوه نماید. (آنندراج ). نخلة مهتجنة؛ خرمابنی که اول بار دهد و نوباوه آورد. (ناظم الاطباء). خرمابن جوانه . (مهذب الاسماء).
مهتجللغتنامه دهخدامهتجل . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه از نو چیزی بیرون می آورد. (ناظم الاطباء). نوبیرون آورنده ٔ چیزی . (آنندراج ). و رجوع به اهتجال شود.
مهتجملغتنامه دهخدامهتجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه همه ٔ شیر پستان را می دوشد. (ناظم الاطباء). دوشنده ٔ همه ٔ شیر پستان . (آنندراج ). و رجوع به اهتجام شود.
مهتجنلغتنامه دهخدامهتجن . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه با دختر نارسیده می آرامد. (از ناظم الاطباء). و رجوع به اهتجان شود.
مهتجنةلغتنامه دهخدامهتجنة. [ م ُ ت َ ج ِ ن َ ] (ع ص ) نخله که اول بار آورد و نوباوه نماید. (آنندراج ). نخلة مهتجنة؛ خرمابنی که اول بار دهد و نوباوه آورد. (ناظم الاطباء). خرمابن جوانه . (مهذب الاسماء).
مهتجللغتنامه دهخدامهتجل . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه از نو چیزی بیرون می آورد. (ناظم الاطباء). نوبیرون آورنده ٔ چیزی . (آنندراج ). و رجوع به اهتجال شود.
مهتجملغتنامه دهخدامهتجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه همه ٔ شیر پستان را می دوشد. (ناظم الاطباء). دوشنده ٔ همه ٔ شیر پستان . (آنندراج ). و رجوع به اهتجام شود.
مهتجنلغتنامه دهخدامهتجن . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه با دختر نارسیده می آرامد. (از ناظم الاطباء). و رجوع به اهتجان شود.