مهرآرافرهنگ نامها(تلفظ: mehr ārā) (مهر = مهربانی و محبت + آرا = مخفف آراینده ، آراینده ، آراستن ، زینت و آرایش) ، ویژگی آن که به مهربانی و محبت آرایش شده ، آراسته به مهربانی ؛ (به مجاز) مهربان و با محبت.
مُحَرَّراًفرهنگ واژگان قرآنآزاد شده ازقيدوبند(درآيه شريفه 35سوره مباركه آل عمران مقصوداين است كه به جاي خدمت به مادرش خدمتكارخانه خداشود)
مهررویلغتنامه دهخدامهرروی . [ م ِ ] (ص مرکب ) دارای رویی چون آفتاب . مجازاً، زیبا. جمیل . ماهروی . مه رخسار : گشاد و جهان کرد از او پرشکرمه مهرروی و بت سیمبر.اسدی (گرشاسب نامه ).
معروریلغتنامه دهخدامعروری . [ م ُ رَوْ ری ] (ع ص ) راکب اسب برهنه پشت . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به اعریراء شود.
محررةلغتنامه دهخدامحررة. [ م ُ ح َرْ رِ رَ ] (ع ص ) مؤنث محرر. نویسنده و تحریرکننده ٔ زن . کاتبة. ج ، محررات . || زن آزادکننده .