مواربهلغتنامه دهخدامواربه . [ م ُ رَ ب َ / رِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مؤاربة. مواربة. رجوع به مواربة شود. || (اصطلاح بدیع) در اصطلاح بدیع آن است که متکلم سخنی گوید و بداند که در برابر گفتار او منکری باشد و با حذاقت هرچه تمامتر طریقی برای فرار از انکار منکر بیابد
مواربهفرهنگ فارسی عمیددر بدیع، استعمال کلماتی که مضمون آن زننده باشد اما بتوان با تصحیف و تغییر برخی از کلمات رفع اعتراض کرد و ذم را بهصورت مدح درآورد.
مواربهفرهنگ فارسی معین(مُ رَ بَ یا رِ بِ) [ ع . مواربة . ] 1 - (مص ل .) با همدیگر زیرکی کردن ، مکر و فریب کردن با هم . 2 - (مص م .) آفت رسانیدن .
مواربةلغتنامه دهخدامواربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع مص ) با همدیگر زیرکی کردن . || آفت رسانیدن . || مکر و فریب نمودن با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باکسی دستان آوردن . (تاج المصادر) (المصادر زوزنی ).
مؤاربةلغتنامه دهخدامؤاربة. [ م ُ آ رَ ب َ ] (ع مص ) مغلوب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فریب دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مواربة. رجوع به مواربة شود.
مؤاربةلغتنامه دهخدامؤاربة. [ م ُ آ رَ ب َ ] (ع مص ) مغلوب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فریب دادن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مواربة. رجوع به مواربة شود.
مواربةلغتنامه دهخدامواربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع مص ) با همدیگر زیرکی کردن . || آفت رسانیدن . || مکر و فریب نمودن با هم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). باکسی دستان آوردن . (تاج المصادر) (المصادر زوزنی ).