موازاتلغتنامه دهخداموازات . [ م ُ ] (ع اِمص ) برابری و مقابلی و محاذات . (ناظم الاطباء). موازاة. مقابله . مواجهه . محاذات . ازاء. برابر شدن . (یادداشت مؤلف ). مقابله و برابری . (غیاث ) (آنندراج ).مقابله . (المصادر زوزنی ) : با دوازده هزارسوار گزیده به موازات رایات سلطان
مواجیدلغتنامه دهخدامواجید.[ م َ ] (ع اِ) حالتها و رقصها که به استماع نغمه صوفیان را می باشد و این جمع وجد است خلاف القیاس . (غیاث )(آنندراج ). کیفیات وجدانی . حالات و مقاماتی چند که به طریق کشف وجدان بر اولیا و عرفا و سالکان راه ظاهرشود. (فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سیدجعفر سجادی ).
محاجاتلغتنامه دهخدامحاجات . [ م ُ ] (ع مص ) پرسیدن از کسی چیزی که تا در غلط افکند او را یا چیستان گفتن . (آنندراج ). محاجاة. رجوع به محاجاة شود.
طول قلاب درcover hook length, end hook lenghواژههای مصوب فرهنگستانطول لبۀ در در موازات تاخوردگیهای درز
سهمیوار بیضویelliptic paraboloidواژههای مصوب فرهنگستانرویهای که میتوان آن را در وضعیتی قرار داد که همۀ مقطعهایش به موازات یکی از صفحههای مختصات به شکل بیضی و به موازات صفحههای مختصات دیگر به شکل سهمی باشند