لغتنامه دهخدا
مواصلة. [ م ُ ص َ ل َ ] (ع مص )وصال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ).با کسی پیوستن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وصال شود. || کاری پیوسته کردن . (المصادر زوزنی ). پیوسته داشتن . || دوستی بی آمیغ و بی غرض کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).<b