موستانلغتنامه دهخداموستان . [ م ُ وِ ] (اِ مرکب ) باغ انگور. رز. رزستان . تاکستان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رزستان و تاکستان شود.
موستانفرهنگ فارسی معین(مُ وِ سْ) (اِمر.) زمینی که فقط در آن درخت انگور کاشته باشند، باغ انگور، تاکستان ، رزستان .
میوستانلغتنامه دهخدامیوستان . [ م َی ْ / م ِی ْ وِ ] (اِ مرکب ) موزار. رز. رزستان . تاکستان . (یادداشت مؤلف ). باغ انگور. باغ رز.
چماستانلغتنامه دهخداچماستان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل که در 18 هزارگزی جنوب خاوری سولده و 12 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کناره واقع است . دشت و معتدل است و 470 تن
مایستانلغتنامه دهخدامایستان . [ ی َ ] (اِمرکب ) جایگاه و مرکز سرمایه و سود. (گنجینه ٔ گنجوی ص 140). از «مایه » + «ستان » پساوند مکان : بهتر از این مایستانیت نیست سود کن آخر که زیانیت نیست .نظامی (از گنجینه ٔ
مایستانلغتنامه دهخدامایستان . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیارستاق . ییلاقی است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).