موسیقیلغتنامه دهخداموسیقی . (اِخ ) جمال الدین محمودبن عبدالاربلی ادیب معاصر ابن خلکان و در هنر موسیقی و جز آن سخت استاد بوده است . (از ابن خلکان ج 1 ص 148).
موسیقیلغتنامه دهخداموسیقی . (معرب ، اِ) علم تألیف لحون . فن تألیف الحان . (مفاتیح ). علم ادوار. علم نغمات . علمی است که بدان احوال نغمات و ازمنه ٔ آن توان دانست . به عبارت دیگر، موسیقی دو فن است فن اول از او ملایمت نغمات معلوم شود و آن را فن الحان گویند و از فن دویم اوزان ازمنه معلوم گردد و آ
موسیقیفرهنگ فارسی عمید۱. فن آواز خواندن و نواختن ساز.۲. آهنگی که موجد حزن یا نشاط و محرک احساسات باشد.
موسقیلغتنامه دهخداموسقی . [ س ِ ] (معرب ،اِ) علم سرود و آواز و علم الحان . (ناظم الاطباء). موسیقی . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موسیقی شود.- ارباب علم موسقی ؛ دانایان علم سرود. (ناظم الاطباء).
موسیقی دانلغتنامه دهخداموسیقی دان . (نف مرکب ) موسیقی داننده . استاد علم موسیقی . که در فن موسیقی عالم باشد. (از یادداشت مؤلف ).
انجمن دوستداران موسیقیphilharmonic societyواژههای مصوب فرهنگستانکانونی که از دوستداران موسیقی تشکیل میشود و تسهیلاتی برای اعضای خود فراهم میآورد
تدوینگر موسیقیmusic editorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در ویرایش و تنظیم موسیقی فیلم به آهنگساز کمک میکند
تلویزیون موسیقیmusic television, MTVواژههای مصوب فرهنگستانگونه یا برنامه یا شبکۀ تلویزیونیای که به نمایش کنسرتها و نماهنگها و گزارشها و مصاحبههای مربوط به موسیقی اختصاص دارد متـ . شبکۀ موسیقی