موشکاف

mušekāf

معنی

شخص باریک‌بین که در امری دقت و باریک‌بینی کند.

مترادف

باریکبین، دقیق، نازکبین

جست‌وجوی دقیق

موشکاف

لغت‌نامه دهخدا

موشکاف . [ ش ِ ] (نف مرکب ) موی شکاف . موشکافنده . شکافنده ٔ مو. که سخت تیز است به حدی که موی را می شکافد. کنایه از برندگی بسیار دم و حد چیزی برنده چون شمشیر و کارد و غیره : پیکان تیرمه سپر موشکاف اوچون موی سر فروزند از فرق فرقدان . <p clas

موشکاف

فرهنگ فارسی عمید

شخص باریک‌بین که در امری دقت و باریک‌بینی کند.

موشکاف

دیکشنری فارسی به عربی

فطن

موشکاف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

acute, conscientious, delicate, discriminating, dissector, eagle-eyed, exacting, meticulous, microscopic, nice, sharp-sighted, subtle, thorough, thoroughgoing

موشکاف

فرهنگ مترادف و متضاد

باریکبین، دقیق، نازکبین

جست‌وجوی هم‌آوا

موشکاف در مورد اخلاقی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scrupulous

موشکافی

لغت‌نامه دهخدا

موشکافی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت موشکاف . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موشکاف شود. باریک بینی . (ناظم الاطباء). دقت و تیزهوشی در کارها. (یادداشت مؤلف ).- موشکافی کردن ؛ دقت و هوشیاری بسیار نمودن درکار یا مسأله ای . (از یادداشت مؤلف ).<br

موشکافی

فرهنگ فارسی عمید

باریک‌بینی؛ دقت‌ بسیار در کاری.

موشکافی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissection, exactitude, meditation, meticulousness, particularity, precision, scrutiny, thoroughness

موشکافی

فرهنگ فارسی معین

(ش ) (حامص .) دقت بسیار در کار.

جست‌وجوی مشابه

موشکافی

لغت‌نامه دهخدا

موشکافی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت موشکاف . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موشکاف شود. باریک بینی . (ناظم الاطباء). دقت و تیزهوشی در کارها. (یادداشت مؤلف ).- موشکافی کردن ؛ دقت و هوشیاری بسیار نمودن درکار یا مسأله ای . (از یادداشت مؤلف ).<br

موشکافی

فرهنگ فارسی عمید

باریک‌بینی؛ دقت‌ بسیار در کاری.

موشکافانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delicate, eagle-eyed, meticulously, microscopic, minute, precisely, rigorous, scrupulous, subtle, superfine, thorough, thoroughgoing

موشکافی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dissection, exactitude, meditation, meticulousness, particularity, precision, scrutiny, thoroughness

موشکافی

فرهنگ فارسی معین

(ش ) (حامص .) دقت بسیار در کار.

جست‌وجوی متن

hypercritic

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انتقاد شدید، نقاد موشکاف

نازکبین

فرهنگ مترادف و متضاد

باریکبین، دقیق، موشکاف، نازکاندیش

دقت

فرهنگ سره

تیزنگری، ریزبینی، باریک بینی، موشکاف

dunces

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دانس، استدلال کننده موشکاف، کودن، بیشعور

باریکبین

فرهنگ مترادف و متضاد

دقیق، روشندل، کنجکاو، موشکاف، نکتهبین، نکتهسنج، هوشیار، باریکاندیش

جست‌وجوی هم‌آغاز

موشکافی

لغت‌نامه دهخدا

موشکافی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت موشکاف . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موشکاف شود. باریک بینی . (ناظم الاطباء). دقت و تیزهوشی در کارها. (یادداشت مؤلف ).- موشکافی کردن ؛ دقت و هوشیاری بسیار نمودن درکار یا مسأله ای . (از یادداشت مؤلف ).<br

موشکافی

فرهنگ فارسی عمید

باریک‌بینی؛ دقت‌ بسیار در کاری.

موشکافی کردن

دیکشنری فارسی به عربی

افحص بدقة , حلل , شرح

موشکاف در مورد اخلاقی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

scrupulous

موشکافانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

delicate, eagle-eyed, meticulously, microscopic, minute, precisely, rigorous, scrupulous, subtle, superfine, thorough, thoroughgoing

ترجمه مقاله