لغتنامه دهخدا
مناص . [ م َ ] (ع مص ) بگریختن . (تاج المصادر بیهقی ). گریختن . (ترجمان القرآن ) (غیاث ) (آنندراج ). گریختن و دور شدن از چیزی و جدا گردیدن و در اساس گوید: گریختن و نجات یافتن . نَوص . مَنیص . (از اقرب الموارد). گریختن : قال اﷲتعالی : و لات حین مناص ؛ ا