ترجمه مقاله

مچاله

močāle

چیزی که فشرده و به ‌هم مالیده شده باشد.
⟨ مچاله ‌شدن: (مصدر لازم) فشرده و مالیده و له شدن.
⟨ مچاله ‌کردن: (مصدر متعدی) فشردن و در هم مالیدن و له کردن.

۱. دستمالی، فشرده، له
۲. کلاف، کلافه، گلوله
۳. رنجیدهخاطر، کنف، مکدر

ترجمه مقاله