لغتنامه دهخدا
مژ. [ م ُ ] (اِ) مژگان . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (شعوری ) (مؤیدالفضلا). || میغ و آن بخاری باشد تیره و ملاصق زمین . و هر چیزی که هوا را تاریک سازد. (برهان ) (آنندراج ). میغ و هر چیز که هوا را تاریک سازد. (ناظم الاطباء) (مؤیدالفضلا). وَشم . (یادداشت به خط مرحوم دهخ