مکاثرتلغتنامه دهخدامکاثرت . [ م ُ ث َ / ث ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مکاثرة. چیرگی در بسیاری . بسیاری . فراوانی . کثرت : از مزاحمت صادر و وارد... و مکاثرت حوایج و وسایل و مشاغل خادم به جان آمده بود. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص <span class="hl
مکاثرتفرهنگ فارسی معین(مُ ثَ رَ) [ ع . مکاثرة ] (مص ل .) 1 - فزونی جُستن . 2 - بر یکدیگر پیشی گرفتن . 3 - با هم نبرد کردن .
سرعسکرلغتنامه دهخداسرعسکر. [ س َ ع َ ک َ ] (اِ مرکب ) سپهسالار. (آنندراج ). سالار و سردار و فرمانده سپاه . (ناظم الاطباء) : سرعسکر نیز از قارص به اظهار مکابرت و مکاثرت نهضت کرده چهارفرسخی اردوی شهریار... وارد گردید. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 633</