مکرسلغتنامه دهخدامکرس . [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) جوان کوتاه بالا پرگوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاه بالای فربه پرگوشت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقرصلغتنامه دهخدامقرص . [ م ُ ق َرْ رَ ] (ع ص ) حلی مقرص ؛ پیرایه ٔ گرد همچون کلیچه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). زیورو پیرایه ٔ گرد همچون قرص نان . (از اقرب الموارد).
مقریزلغتنامه دهخدامقریز. [ م َ ] (اِخ ) محله ای است به بعلبک و ابوالعباس تقی الدین احمدبن علی صاحب خطط منسوب بدانجاست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مکرزلغتنامه دهخدامکرز. [ م ُ ک َرْ رَ ] (ع ص ) ناکس و فرومایه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). لئیم . (اقرب الموارد).
مکرصلغتنامه دهخدامکرص . [ م ِ رَ ] (ع اِ) شیر دوشه ٔ چرمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گویند مشکی که در آن شیر دوشند. (از اقرب الموارد). || آوندی است . (منتهی الارب ) (آنندراج )(از اقرب الموارد). یک نوع آوندی . (ناظم الاطباء).
مقروظلغتنامه دهخدامقروظ. [ م َ ] (ع ص ) ادیم مقروظ؛ پوست به برگ سلم پیراسته یا رنگ کرده به آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مکرسازلغتنامه دهخدامکرساز. [ م َ ] (نف مرکب ) حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین ، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً).و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود
مکرسةلغتنامه دهخدامکرسة. [ م ُ رَ س َ / م ُ ک َرْ رَ س َ ] (ع ص ) قلادة مکرسة؛ قلاده ای که مروارید و مهره ٔ آن در رشته ای کشیده سپس آن هر دو را یک جا کرده با مهره های کلان ضم کنند. (منتهی الارب ). گردن بند از مروارید و مهره که در مابین دو دانه از مروارید و مهر
تکریسلغتنامه دهخداتکریس . [ ت َ ] (ع مص ) محکم کردن بنا را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تخصیص دادن برای خدمت خدا: کرس الاسقف البیعة و الاوانی و غیرها؛ خصصها لخدمة اﷲ فهو مکرس . (از اقرب الموارد).
مکرسازلغتنامه دهخدامکرساز. [ م َ ] (نف مرکب ) حیله گر. چاره گر. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر) : مرغان در قفص بین در شست ماهیان بین دلهای نوحه گر بین ، زان مکرساز دانا. مولوی (کلیات شمس ایضاً).و رجوع به مکر و ترکیبهای آن شود
مکرسةلغتنامه دهخدامکرسة. [ م ُ رَ س َ / م ُ ک َرْ رَ س َ ] (ع ص ) قلادة مکرسة؛ قلاده ای که مروارید و مهره ٔ آن در رشته ای کشیده سپس آن هر دو را یک جا کرده با مهره های کلان ضم کنند. (منتهی الارب ). گردن بند از مروارید و مهره که در مابین دو دانه از مروارید و مهر