لغتنامه دهخدا
ترنج . [ ت ُ رُ ] (اِ) چین و شکنج باشد... (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). چین و شکنج و امر بدین معنی . (فرهنگ رشیدی ). || سخت درهم فشرده و درهم کشیده باشد و امر به این معنی هم هست . (برهان ). محکم بستن میان و تنگ بر