میتولوژیلغتنامه دهخدامیتولوژی . [ ت ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) میتلژی . اساطیرشناسی . رجوع به اساطیر شود.
میتولوژیفرهنگ فارسی معین(تُ لُ) [ فر. ] (اِ.) علم تفسیر اساطیر و قهرمانان و خدایان افسانه ای ، اسطوره شناسی .
متولیلغتنامه دهخدامتولی . [ م ُ ت َ وَل ْ لی ] (اِخ ) ابوسعد عبدالرحمن بن مأمون نیشابوری (426 - 478 هَ . ق .) مردی فقیه و عالم به اصول بود. در نیشابور متولد شد و به مرو علم آموخت و در مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد به تدریس پرداخت و
متولیلغتنامه دهخدامتولی . [ م ُ ت َ وَل ْ لی ] (ع ص ) دوستی دارنده . (آنندراج ) (غیاث ). دوست و دوستی دارنده با کسی . (ناظم الاطباء). || کار پذیرنده . (دهار). کسی که کاری به خود گیرد و به کار کسی اقدام نماید و امری را به گردن گیرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). بر سر کار باشنده . (آنندراج
متولیفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که کاری به عهدۀ او سپرده شده؛ سرپرست؛ کارگردان.۲. سرپرست املاک موقوفه.۳. جانشین.
میتلژیلغتنامه دهخدامیتلژی . [ ت ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) میتولوژی . اساطیرشناسی . رجوع به میتولوژی و اساطیر شود.
افسانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ه، اسطوره، ماجرایساختگی، تخیل ساختهوپرداخته، بافته، اغراق امر محال شایعه اسطورهشناسی، میتولوژی داستان، روایت
هبهفرهنگ نامها(تلفظ: hebe) (عربی) دادن چیزی به کسی بدون دریافت چیزی در مقابل آن ؛ بخشش ؛ عطا و (در فقه و حقوق) ، عقدی که در آن شخصی مالی را بدون دریافت چیزی به دیگری واگذار میکند ؛ هِبه در میتولوژیِ [اسطوره شناسیِ] یونان نماد مؤنث جوانی و شکوفایی شناخته شده است .
هلنفرهنگ نامها(تلفظ: helen) (در اعلام) هلن دختر ژوپیتر خدای خدایان یونان یکی از وسوسهانگیزترین زنان میتولوژی [اسطوره شناسی] یونان است که زندگی رؤیاییاش پیوسته الهام بخش شعرا ، نویسندگان و صورت نگاران بوده و شاهکارهای بسیاری به نام او بوجود آمده است.