میتینگلغتنامه دهخدامیتینگ .(انگلیسی ، اِ) گرد آمدن دسته ها از مردم برای ابراز نظری . اجتماع گروه بسیار برای گفتگو یا اظهارنظر در مسائل اجتماعی . هنگامه .- میتینگ دادن ؛ بهم آمدن گروهها و دسته های سیاسی و غیر سیاسی برای ابراز نظری و پیشبرد مقصودی .
میتینگفرهنگ فارسی معین[ انگ . ] (اِ.) تجمع موقت گروهی از مردم برای مذاکره و ایراد یا استماع و نطق های اجتماعی و سیاسی که معمولاً طی قطعنامه ای خواست های افراد شرکت کننده در آن قرائت می شود، تجمع (فره ).
متنیلغتنامه دهخدامتنی . [ م ُ ] (اِ) نعناع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به نعناع و متنجوشه شود.
مثنیلغتنامه دهخدامثنی . [ م َ نا ] (ع ص ، ق ) دو دو. (ترجمان القرآن ). دوگان دوگان . (دهار). دو دو و گویند جاؤا مثنی ، ای اثنین اثنین و اثنتین اثنتین . (از محیط الحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا ﷲ مثنی و فرادی ثم
مثنیلغتنامه دهخدامثنی . [ م َ نی ی ] (ع ص ، اِ) دو تا ثوب . (السامی ). اسم پارچه ای است که آن را دو تا و دو تاه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جامه ٔ دوتاه . || شترعقال بسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مثنیلغتنامه دهخدامثنی . [ م ُ ] (ع ص ) ثناگو. آنکه ثنا گوید : و ایشان داعی و ذاکر و مثنی و شاکر به بلاد و دیار خود مراجعت نمودند. (ظفرنامه ٔ یزدی چ امیرکبیر ج 2 ص 401). و رجوع به اثناء شود.