میرغضبلغتنامه دهخدامیرغضب . [ ع َ ض َ] (اِ مرکب ) جلاد. سیاف . دژخیم . روزبان . دژخی : مثل میرغضب ؛ سخت بی رحم و قسی القلب . (از یادداشت مؤلف ).
میرغضبیلغتنامه دهخدامیرغضبی . [ غ َ ض َ ] (حامص مرکب ) صفت و شغل میرغضب . جلادی .- امثال :میرغضبی آهسته ببر ندارد . (امثال و حکم دهخدا). و رجوع به میرغضب شود.
میرغضبیلغتنامه دهخدامیرغضبی . [ غ َ ض َ ] (حامص مرکب ) صفت و شغل میرغضب . جلادی .- امثال :میرغضبی آهسته ببر ندارد . (امثال و حکم دهخدا). و رجوع به میرغضب شود.