اکالیپتوس پُرشاخهEucalyptus gillii, curly malleeواژههای مصوب فرهنگستانگونهای اکالیپتوس درختی چندساقهای به ارتفاع حداکثر 8 متر و با پوست تنۀ صاف و در بخش زیرین با پوست جداشده از تنه و برگهای سبز و خاکستری یا آبی و خاکستری سرنیزهای یا تخممرغی پهن یا به شکل قلب و گلهایی زرد کمرنگ به طول 2 سانتیمتر
زیتونتلخMeliaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای درختی از زیتونتلخیانِ خزاندار با گلهای کوچک معطر و برگهای بلند تقریباً به طول 50 سانتیمتر و دُمبرگی طویل که از جنوب شرقی آسیا تا استرالیا پراکنده هستند
دولفین گویسر بالهبلندGlobicephala melasواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با بدن سیاه و شکم سفید و دارای سر کروی و بدن مخروطی و دم بلند که بالۀ شنایش یکپنجم بدن است
میلاجردلغتنامه دهخدامیلاجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 40هزارگزی جنوب باختری رزن با 383 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir=
میلاءلغتنامه دهخدامیلاء. [ م َ ] (ع ص ) مؤنث امیل ، زن کج و خمیده در خلقت . (ناظم الاطباء). || نوعی از دستار بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نوعی از شانه کردن . (ناظم الاطباء). نوعی از شانه کردن که عقاص در آن ممکن نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ): ممیلات ؛ زنان که در رفتن
میلابلغتنامه دهخدامیلاب . (اِ مرکب ) ماشوره ٔ غلیان که یک سر آن در آب و سر دیگرش متصل به میانه است . (ناظم الاطباء) نی میان کوزه ٔ قلیان متصل به تنه ٔ قلیان . چوبی میان کاواک که در تنه ٔ میانه ٔ قلیان کنند و سر دیگر آن چوب در میان آب کوزه ٔ قلیان باشد. نای مانند از چوب تراشیده بلندتر از وجبی ک
میلابلغتنامه دهخدامیلاب . (اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند، واقع در 17هزارگزی جنوب خاوری شهر نهاوند با 761 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5</s
تمیاللغتنامه دهخداتمیال . [ ت َم ْ ] (ع مص ) مال الیه میلا و ممالا و ممیلا و تمیالا و میلانا ومیلولة. برگردیدن و خمیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به این کلمات و اقرب الموارد شود.
میلاجردلغتنامه دهخدامیلاجرد. [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 40هزارگزی جنوب باختری رزن با 383 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir=
میلاءلغتنامه دهخدامیلاء. [ م َ ] (ع ص ) مؤنث امیل ، زن کج و خمیده در خلقت . (ناظم الاطباء). || نوعی از دستار بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نوعی از شانه کردن . (ناظم الاطباء). نوعی از شانه کردن که عقاص در آن ممکن نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ): ممیلات ؛ زنان که در رفتن
میلابلغتنامه دهخدامیلاب . (اِ مرکب ) ماشوره ٔ غلیان که یک سر آن در آب و سر دیگرش متصل به میانه است . (ناظم الاطباء) نی میان کوزه ٔ قلیان متصل به تنه ٔ قلیان . چوبی میان کاواک که در تنه ٔ میانه ٔ قلیان کنند و سر دیگر آن چوب در میان آب کوزه ٔ قلیان باشد. نای مانند از چوب تراشیده بلندتر از وجبی ک
میلابلغتنامه دهخدامیلاب . (اِخ ) دهی است از دهستان بالا شهرستان نهاوند، واقع در 17هزارگزی جنوب خاوری شهر نهاوند با 761 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5</s
همیلالغتنامه دهخداهمیلا. [ ] (اِخ ) نام یکی ازندیمه های شیرین در خسرو و شیرین نظامی : فرنگیس و سهیل سروبالاعجب نوش و فلکناز و همیلا. نظامی .همیلا گفت : آبی بود روشن روان گشته میان سبز گلشن . نظامی .
تامیلافرهنگ نامها(تلفظ: tāmilā) (عربی) (مصدر باب تفعیل) از روی امیدواری ، امیدوارانه ؛ در برخی منابع به معنی بخشنده .