نابارورلغتنامه دهخدانابارور. [ بارْ وَ ] (ص مرکب ) بی میوه . بی حاصل . بی بار. بی بر. درختی که میوه ندارد. مقابل بارور.
ناباروری چندعاملیcoexisting factors infertilityواژههای مصوب فرهنگستانوجود ناباروری هم در زن و هم در مرد یا وجود بیش از یک اشکال در یکی از آنها
ناباروری زهدانیuterine factor infertilityواژههای مصوب فرهنگستانناباروری زنان ناشی از وجود اشکالات کالبدشناختی در زهدان یا در درونزهلاد متـ . ناباروری رحمی
ناباروری چندعاملیcoexisting factors infertilityواژههای مصوب فرهنگستانوجود ناباروری هم در زن و هم در مرد یا وجود بیش از یک اشکال در یکی از آنها
ناباروری زهدانیuterine factor infertilityواژههای مصوب فرهنگستانناباروری زنان ناشی از وجود اشکالات کالبدشناختی در زهدان یا در درونزهلاد متـ . ناباروری رحمی
ناباروری لولهایtubal factor infertilityواژههای مصوب فرهنگستانناباروری زنان ناشی از ناهنجاری لولههای زهدان (uterine tube)
ناباروری چندعاملیcoexisting factors infertilityواژههای مصوب فرهنگستانوجود ناباروری هم در زن و هم در مرد یا وجود بیش از یک اشکال در یکی از آنها
ناباروری زهدانیuterine factor infertilityواژههای مصوب فرهنگستانناباروری زنان ناشی از وجود اشکالات کالبدشناختی در زهدان یا در درونزهلاد متـ . ناباروری رحمی