نابنوالغتنامه دهخدانابنوا. [ ب ِ ن َ ] (ص مرکب ) هر چیزی را گویند که ضایع شده باشد و به کار نیاید. (برهان ). که به هیچ کار نیاید. (ناظم الاطباء). ضایع. تباه : کار مدد و کار کیا نابنوا شدزین نیز بتر باشدشان نابنوائی . منوچهری . || ناب
نابنوافرهنگ فارسی معین(بِ نَ) (ص .) 1 - آن چه که ضایع شده و ب ه کار نیاید، تباه . 2 - بی نوا، تهیدست .
بترلغتنامه دهخدابتر. [ ب َ ت َ ] (ن تف ) مخفف بدتر. (از آنندراج ). نکوهیده تر، و آن را بَتَّر (با تشدیدتاء) نیز خوانده اند. (از ناظم الاطباء) : یکی ترک بدنام او گرگسارگذشته برو بر بسی روزگارز آهریمن بدکنش بد بتربچنگ اندورن بد سلاحش تبر. <p class="a