لغتنامه دهخدا
ناجرمک . [ ج ُ م َ ] (اِ) در بتکده نشین . (رشیدی ) (جهانگیری ). معتکف در بتخانه و بتکده . (ناظم الاطباء). || در بتکده نشستن و اطاعت کردن . (آنندراج ) (انجمن آرا). در بتکده و بتخانه نشستن . (برهان قاطع). || بعضی گفته اند که نام مردی است از زهاد و ترسایان . (رشیدی ) (جهانگیری )