لغتنامه دهخدا
لیف البحر. [ فُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به اُکرالبحر شود. بیخی است شبیه به سعد و بزرگتر از آن و ظاهر و باطن او سیاه و برگش شبیه به برگ سریش و ریشهای او باریک و بهم پیچیده و مدور و سیاه و کوچک و به قدر گردکان و بزرگ به قدر نارنج و با خشونت گویا پشمی است که مدور کرده اند و ا