ناخونآهنnon-heme ironواژههای مصوب فرهنگستانآهنی که از منابع گیاهی به دست میآید و بهخوبی خونآهن جذب نمیشود
ناخونلغتنامه دهخداناخون . (اِ) ناخن . (آنندراج ). ضبط و تلفظ دیگری است از ناخن : نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل موی بگشاده و بر روی زنان ناخوناگه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعاگه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا. فیروز مشرقی .