ناسزهلغتنامه دهخداناسزه . [س َ زَ / زِ ] (ص مرکب ) پول قلب . پول نارایج و ناتمام عیار. (ناظم الاطباء) .
ناشزةلغتنامه دهخداناشزة.[ ش ِ زَ ] (ع ص ) لحمة ناشزة؛ گوشت برآمده بر جسم . (از اقرب الموارد). تأنیث ناشز است . رجوع به ناشز شود. || زنی که از اطاعت شرعی مرد بیرون رود، در آن صورت حق نفقه و کسوة ندارد. (فرهنگ نظام ). زن سرکش که امتناع از شوهر خود کند و به وی دست ندهد.(ناظم الاطباء). در اصطلاح
نوسازیلغتنامه دهخدانوسازی . [ ن َ / نُو ] (حامص مرکب ) بنای نو. (ناظم الاطباء). نو ساختن . || مرمت . تعمیر. (ناظم الاطباء). تجدید بنا کردن . دوباره ساختن .
ناسازیلغتنامه دهخداناسازی . (حامص مرکب ) از:ناساز + ی ، اسم معنی ، حاصل مصدر. (حاشیه برهان قاطعچ معین ). مخالفت کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ). مخالفت . عدم موافقت . (ناظم الاطباء). مخالفت . (انجمن آرا). دشمنی . ناسازگاری . کج روی . ستیزه خوئی : گردون ستیزه کار دیدی
شوی دشمنلغتنامه دهخداشوی دشمن . [ دُ م َ ] (ص مرکب ) که دشمن شوهر باشد. زن که خصم شوهر باشد. ناشزه . (یادداشت مؤلف ).
ناشزةلغتنامه دهخداناشزة.[ ش ِ زَ ] (ع ص ) لحمة ناشزة؛ گوشت برآمده بر جسم . (از اقرب الموارد). تأنیث ناشز است . رجوع به ناشز شود. || زنی که از اطاعت شرعی مرد بیرون رود، در آن صورت حق نفقه و کسوة ندارد. (فرهنگ نظام ). زن سرکش که امتناع از شوهر خود کند و به وی دست ندهد.(ناظم الاطباء). در اصطلاح
ناشصلغتنامه دهخداناشص . [ ش ِ ] (ع ص ) ناسازوار و غضبناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که ناسازگاری کند با شوی خویش . (از اقرب الموارد). زنی که ناسازواری کند شوی را و در غضب و خشم آورد آن را. (ناظم الاطباء). ناشز. ناشزه .
مذائرلغتنامه دهخدامذائر. [ م ُ ءِ ] (ع ص ) ناقة مذائر؛ ماده شتر که چون بچه بزاید از اوبگریزد و نفرت آیدش یا آنکه ببوید و به دل مهر نیارد بر وی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || زن ناسزاوار با شوی خود. (منتهی الارب ). ناشزه . زن که تندخوئی کند. (از متن اللغة).