تدریهلغتنامه دهخداتدریه . [ت َ ] (ع مص ) زیاده کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || دگرگون و ناشناخت ساختن خود را برای کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناشناخت ساختن خود را برای کسی . (اقرب الموارد).
تجویزگرایی،توصیهگراییprescriptivismواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دیدگاههای ناشناختگرایی اخلاقی که، برخلاف عاطفیانگاری، قائل به این است که احکام اخلاقی اگرچه صدقپذیر نیستند، بیانگر توصیهها یا اوامری هستند که کلیتپذیرند
متنکراًلغتنامه دهخدامتنکراً. [ م ُ ت َ ن َک ْ ک ِ رَن ْ ] (ع ق ) بطور ناشناس و بطور نکره . (ناظم الاطباء). بناشناس . ناشناخت . ناشناس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
عشق باختلغتنامه دهخداعشق باخت . [ ع ِ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) عشق باختن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عشق شود : آفتی نبود بتر از ناشناخت تو برِ یار و ندانی عشق باخت .مولوی .