ناغوللغتنامه دهخداناغول . (اِ) نردبان و زینه پایه ٔ سقف دار را گویند. (برهان قاطع). نردبان و زینه پایه و راه زینه ٔ سقف دار. (ناظم الاطباء). نردبان و پله و زینه ٔ سقف دار که باران بر آن نبارد. (انجمن آرا). نردبان مسقف . || پوششی که در بام خانه به روی راه زینه سازند تا برف و باران بر آن نبارد.
نغوللغتنامه دهخدانغول . [ ن َ ] (اِ) آغال گوسفندان . آغل . نغل . (انجمن آرا) (آنندراج ). زیرزمینی را گویند که در صحرا و دامن کوه بجهت گوسفندان بسازند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). جائی را گویند که در کوهها و صحراها به جهت گاوان و گوسفندان و چهارپایان سازند شب هنگام در آنجا بسر برند و آن را
نغوللغتنامه دهخدانغول . [ ن ِ ] (اِ) پوشش نردبان . سقف نردبان را نغول گویند. (از جهانگیری ). نردبان . (غیاث اللغات ). نردبان و زینه پایه ٔ سقف دار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بعضی گویند پوشش سر نردبان است که بر بام خانه سازند تا باران به درون نیاید. (از برهان قاطع). نردبان مسقف ، و آن را نا
نغوللغتنامه دهخدانغول . [ ن ُ ] (ص ) عمیق . ژرف . (جهانگیری ) (از برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). که قعر آن دور باشد. (از انجمن آرا)(آنندراج ). بحر نغول و چاه نغول ، دریا و چاهی را گویند که قعر آن بسیار ژرف و بسیار دور باشد و هر چه مانند آن بود. (جهانگیری ) <span class="h
نغولیلغتنامه دهخدانغولی . [ ن ُ ] (حامص ) عمق . (ناظم الاطباء). نغول بودن . ژرف و عمیق بودن . رجوع به نغول شود. || تعمق . غور. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
نغوللغتنامه دهخدانغول . [ ن ِ ] (اِ) پوشش نردبان . سقف نردبان را نغول گویند. (از جهانگیری ). نردبان . (غیاث اللغات ). نردبان و زینه پایه ٔ سقف دار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بعضی گویند پوشش سر نردبان است که بر بام خانه سازند تا باران به درون نیاید. (از برهان قاطع). نردبان مسقف ، و آن را نا