ترجمه مقاله

نافذ

nāfez

۱. تاثیرگذار؛ دارای نفوذ.
۲. امر و فرمان مطاع؛ روا.
۳. نفوذکننده؛ درگذرنده.

۱. کارگر، کاری، موثر
۲. ثاقب، جاذب، گیرا
۳. روان

ترجمه مقاله