لغتنامه دهخدا
نامراد. [ م ُ ] (ص مرکب ) بی مراد. (از آنندراج ). (از غیاث اللغات ). ناکام . به مقصود نرسیده . (فرهنگ نظام ). مأیوس . محروم . ناامید. بی بهره . بی نصیب . (ناظم الاطباء) : بدخواه او نژند و نوان باد و نامراداحباب او به عشرت و اقبال کامران .