نامیدنلغتنامه دهخدانامیدن . [ دَ ] (مص ) (از: نام + یدن ، پسوند مصدری ) پهلوی : نامینیتن (نام گذاشتن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام گذاشتن . (فرهنگ نظام ). اسم گذاشتن . (ناظم الاطباء). تسمیه . نام نهادن . موسوم کردن . نام دادن . || کسی را به نام خواندن . احضار کردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ
نومیدنلغتنامه دهخدانومیدن . [ ن َ / نُو دَ ] (مص جعلی ) خوابیدن . غنودن . آرامیدن . (ناظم الاطباء). مصدر جعلی است از «نوم » عربی + «یدن ».
نیامدنلغتنامه دهخدانیامدن . [ ن َ م َ دَ ] (مص منفی ) مقابل آمدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به آمدن شود : بکوشید تا بر زه آرد کمان نیامد به زه خیره شد بدگمان .فردوسی .
ناچمیدنلغتنامه دهخداناچمیدن . [ چ َ دَ ] (مص منفی ) نچمیدن . نخرامیدن . مقابل چمیدن . رجوع به چمیدن شود.
نامدنلغتنامه دهخدانامدن . [ م َ دَ ] (مص منفی ) نیامدن .ناآمدن . مقابل آمدن . رجوع به آمدن شود : کان در نظر رای تو نامد زحقیری آن چیست که خود رای تو را در نظر آمد. انوری .ز ما خود خدمتی شایسته نایدکه شادروان عزت را بشاید.<p