۱. (نظامی) کشتی؛ بهویژه کشتی جنگی.
۲. [قدیمی] مجرایی که از آن گندم، جو، و امثال آن وارد آسیا میشود: ◻︎ از برای دوسیر روغن گاو / معده چون آسیا، گلو چون ناو (سنائی۱: ۲۶۰).
۳. [قدیمی] چوب دراز میانتهی که در مجرای عبور آب قرار دهند.
۴. [قدیمی] دره.
۵. [قدیمی] هر چیز دراز میانتهی.
۶. [قدیمی] جوی.
۷. [قدیمی] = ناودان
۱. اژدرافکن، رزمناو، کشتیجنگی
۲. سفینه، غراب، کشتی
۳. آبراهه، جو، ممرآب، نهر
۴. ناودان
۵. شیاره
۶. وادی
۷. ناوه
۸. تلوتلو