ناوگروهsquadron 2واژههای مصوب فرهنگستان1. نوعی تقسیمبندی اداری ـ پشتیبانی نیروها در نیروی دریایی، بزرگتر از ناودسته و کوچکتر از ناوتیپ 2. نوعی سازماندهی راهکنشی یا عملیاتی در نیروی دریایی شامل دو ناودسته یا بیشتر
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد
ناورولغتنامه دهخداناورو. [ رَ / رُو ] (ص مرکب ) جائی که ناو از آن بتواندگذشت . ترعه و کانالی که قابل رفت وآمد ناوها باشد.
ناگواریلغتنامه دهخداناگواری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) ناگوار بودن . ناگوار شدن . دژگواری . وخامت . || نامطبوعی . تحمل ناپذیری . تلخی : با کمال ناگواری ها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه ٔ فردای من . صائب . || امتلاء. سنگینی معده . تخ
ناگواریفرهنگ فارسی عمید۱. [مجاز] مطابق میل نبودن؛ سختی؛ دشواری: ◻︎ با کمال ناگواریها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشهٴ فردای من (صائب: لغتنامه: ناگواری).۲. بدهضم بودن غذا.
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد
ناوتیپflotillaواژههای مصوب فرهنگستان1. نوعی تقسیمبندی اداری ـ پشتیبانی نیروها در نیروی دریایی شامل دو یا چند ناوگروه 2. نوعی سازماندهی راهکنشی یا عملیاتی در نیروی دریایی شامل دو یا چند ناوگروه و همراه با ناو سرفرماندهی یا ناو پشتیبانی یا هر دو
ناوتیپلغتنامه دهخداناوتیپ . (اِ مرکب ) مجموعه ٔ کشتی های جنگی که دارای دو یا سه ناوگروه است و نظیر لشکر در ارتش . (لغات فرهنگستان ).
اسکادریللغتنامه دهخدااسکادریل . [ اِ ] (فرانسوی ، اِ) اسکادر کوچک ، مرکب از جهازات سبک . ناوگروه . (فرهنگستان ). || دسته ای از هواپیما.
اسکادرانفرهنگ فارسی عمید۱. در نیروی هوایی، واحدی شامل سه تا شش فروند هواپیما.۲. واحدی در نیروی دریایی؛ ناوگروه.
ناوگروه آبخاکیamphibious squadronواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ چند ناو نیروبَر هجومی (assault shipping) آبخاکی که برای حمل نیروها و تجهیزات در عملیات هجومی آبخاکی مورد استفاده قرار میگیرد