ناپاکیلغتنامه دهخداناپاکی .(حامص مرکب ) نادرستی . بداخلاقی . (ناظم الاطباء). خبث .خباثت . بدجنسی . نابکاری . بد سریرتی . شرارت . گربزی بیش از حد : و زنان ناقص عقل و دینند، از ناپاکی هر چه خواهند بکنند. (اسکندرنامه نسخه ٔ خطی ).خاقانیا به عبرت ناپاکی فلک برخاک آن
ناپاکیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیعفتی، پلیدی، فجور، فسق، نانجیبی ۲. آلودگی، غش ۳. چرکینی، دناست ۴. احتلام، جنابت ≠ پاکی
چناقچیلغتنامه دهخداچناقچی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز که در 9 هزارگزی خاور خداآفرین و 33 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر واقع است . کوهستانی و گرمسیر است و 51</
ناچاقیلغتنامه دهخداناچاقی . (حامص مرکب ) حالت ناچاق . لاغری . رنجوری . ناخوشی . نحیفی . || سرحال و سردماغ نبودن . خوش و سالم نبودن .
ناکیلغتنامه دهخداناکی . (حامص ) ناک بودن . حالت و صفت آدم ناک . سخت بی پول بودن . نهایت بی پولی . || سرحال و سردماغ نبودن . کیفور نبودن .افسرده و پریشان و دلمرده بودن . رجوع به ناک شود.
چناقچی سفلیلغتنامه دهخداچناقچی سفلی . [ چ َ س ُ لا ] (اِخ ) دهی جزءبخش خرقان شهرستان ساوه که در 30 هزارگزی رازقاق ، بر سر راه عمومی خرقان به زرند واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 824 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ چناقچی علیا. محص
چناقچی علیالغتنامه دهخداچناقچی علیا. [ چ َ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش خرقان شهرستان ساوه که در 29 هزارگزی رازقان و 5 هزارگزی راه عمومی واقع است . هوایش سردسیری است و 949 تن سکنه دارد. آبش از رود